نامبر وان - مجله اینترنتی سرگرمی

نامبر وان مجله سرگرمی ، تفریحی،علمی،و...

نامبر وان - مجله اینترنتی سرگرمی

نامبر وان مجله سرگرمی ، تفریحی،علمی،و...

نامبر وان - مجله اینترنتی سرگرمی
با سلام
به وبلاگ من خوش اومدین !

دوستان هر چقدر خواستید میتونید از مطالب کپی کنید ،فقط اینکه اگر لینک ما رو بزارید مشکلی پیش نمیاد و هممون راضی میشیم !

باتشکر
پربیننده ترین مطالب
آخرین نظرات
© کپی برداری از تمامی مطالب سایت آزاد میباشد فقط آدرس وبلاگ را حتما بیان کنید.

۶ مطلب در دی ۱۳۹۳ ثبت شده است

سه شنبه, ۳۰ دی ۱۳۹۳، ۱۰:۱۲ ق.ظ

داستان پسر کوچک و پول

روزی پسرکی وارد مغازه ای میشود و مغازه دار در گوش مشتری میگوید: «اون پسر رو میبینی؟ اون احمق ترین پسرِ دنیاست! ببین الان بهت ثابت میکنم!»

مغازه دار یه اسکناس یک دلاری توی یک دستش و دو تا سکه 25 سنتی توی دست دیگرش میگذاره و پسرک رو صدا میکنه و بهش میگه: «پسرم، کدوم دست رو میخوای؟» پسرک سکه ها رو بر میداره و از مغازه بیرون میره. مغازه دار رو به مشتری گفت : «نگفتم؟»

بعدا وقتی مشتری از مغازه بیرون میاد، پسرک رو میبینه که داره از مغازه ی بستنی فروشی میاد بیرون.
میگه : «عمو جون، میتونم بپرسم چرا توی مغازه سکه ها رو انتخاب کردی؟»

پسر در حالی که بستنی رو لیس میزد، رو به مرد گفت: «چون روزی که اسکناس رو بردارم، بازی تموم میشه!!»

۱ نظر ۳۰ دی ۹۳ ، ۱۰:۱۲
مدیریت سایت
دوشنبه, ۲۹ دی ۱۳۹۳، ۰۵:۱۱ ب.ظ

مرد ژاپنی و چشم درد

در ژاپن مرد میلیونری برای درد چشمش درمانی پیدا نمیکرد، بعداز نا امید شدن از طبیبان پیش راهبی رفت راهب به او پیشنهاد کرد به غیر از رنگ سبز به رنگ دیگری نگاه نکند.

وی پس از بازگشت به خانه دستور خرید چندین بشکه رنگ سبز را داد تا همه خانه را رنگ سبز بزنند،

همه لباسهایشان و وسایل خانه و حتی ماشینشان را به رنگ سبز تغییر دادند و چشمان او خوب شد.
 تا اینکه روزی مرد میلیونر راهب را برای تشکر به منزلش دعوت کرد زمانیکه راهب به محضر مرد میرسد جویای حال وی میشود مرد میگوید:"خوب شدم ولی این گرانترین مداوایی بود که تا به حال داشته ام... راهب باتعجب گفت اتفاقا این ارزانترین نسخه ای بوده که تجویز کرده ام برای مداوا تنهاکافی بود عینکی باشیشه سبز تهیه میکردید !!

۰ نظر ۲۹ دی ۹۳ ، ۱۷:۱۱
مدیریت سایت
دوشنبه, ۲۹ دی ۱۳۹۳، ۰۵:۰۳ ب.ظ

داستان پادشاه و نجار

ﭘﺎﺩﺷﺎﻩی ﺑﻪ ﻧﺠﺎﺭﺵ ﮔﻔﺖ: ﻓﺮﺩﺍ ﺍﻋﺪﺍﻣﺖ ﻣﻴﮑﻨﻢ، ﻧﺠﺎﺭ ﺁﻥ ﺷﺐ ﻧﺘﻮﺍﻧﺴﺖ ﺑﺨﻮﺍﺑﺪ.
 ﻫﻤﺴﺮﻧﺠﺎﺭ ﮔﻔﺖ:ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻫﺮﺷﺐ ﺑﺨﻮﺍﺏ، ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺕ ﻳﮕﺎﻧﻪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﺭﻫﺎﻱ ﮔﺸﺎ ﻳﺶ ﺑﺴﻴﺎﺭ.
 ﮐﻼﻡ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﺁﺭﺍﻣﺸﻲ ﺑﺮﺩﻟﺶ ﺍﻳﺠﺎﺩ ﮐﺮﺩ ﻭ ﭼﺸﻤﺎﻧﺶ ﺳﻨﮕﻴﻦ ﺷﺪ ﻭ ﺧﻮﺍﺑﻴﺪ ﺻﺒﺢ ﺻﺪﺍﻱ ﭘﺎﻱ ﺳﺮﺑﺎﺯﺍﻥ ﺭﺍ ﺷﻨﻴﺪ،ﭼﻬﺮﻩ ﺍﺵ ﺩﮔﺮﮔﻮﻥ ﺷﺪ ﻭ ﺑﺎ ﻧﺎﺍﻣﻴﺪﻱ، ﭘﺸﻴﻤﺎﻧﻲ ﻭ ﺍﻓﺴﻮﺱ ﺑﻪ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﺩﺭﻳﻐﺎ ﺑﺎﻭﺭﺕ ﮐﺮﺩﻡ ﺑﺎ ﺩﺳﺖ ﻟﺮﺯﺍﻥ ﺩﺭ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺩﺳﺘﺎﻧﺶ ﺭﺍ ﺟﻠﻮ ﺑﺮﺩ ﺗﺎ ﺳﺮﺑﺎﺯﺍﻥ ﺯﻧﺠﻴﺮﮐﻨﻨﺪ.
ﺳﺮﺑﺎﺯﺍﻥ ﺑﻪ ﺩﺳﺘﺶ ﺯﻧﺠﯿﺮ ﺯﺩﻧﺪ ﻭ ﺑﺮﺩﻧﺪ ﺍﻋﺪﺍﻣﺶ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ گند زدن ﺑﻪ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ  ما ﺭﻓﺖ...........

۰ نظر ۲۹ دی ۹۳ ، ۱۷:۰۳
مدیریت سایت
يكشنبه, ۲۸ دی ۱۳۹۳، ۰۲:۴۹ ب.ظ

14 ویژگی فلفل سیاه


برخی از خواص و ویژگی های دارویی و درمانی فلفل سیاه را در این پست بیان خواهم کرد !
۰ نظر ۲۸ دی ۹۳ ، ۱۴:۴۹
مدیریت سایت
يكشنبه, ۲۸ دی ۱۳۹۳، ۰۴:۰۵ ق.ظ

خود کشی معلم !!!

این گونه معلم ریاضی خود کشی کرد !!



۱ نظر ۲۸ دی ۹۳ ، ۰۴:۰۵
مدیریت سایت
شنبه, ۲۷ دی ۱۳۹۳، ۰۶:۲۳ ب.ظ

همه روزه روزه بودن

همه روز روزه بودن، همه شب نماز کردن
همه ساله حج نمودن، سفر حجاز کردن
ز مدینه تا به کعبه ، سر و پا برهنه رفتن
دو لب از برای لبیّک ، به وظیفه باز کردن
به مساجد و معابد ، همه اعتکاف جستن
ز ملاهی و مناهی ، همه احتراز کردن
شب جمعه ها نخفتن، به خدای راز گفتن
ز وجود بی نیازش، طلب نیاز کردن
بخدا که هیچ کس را، ثمر آنقدر نباشد
که به روی نا امیدی ، در بسته باز کردن


< شیخ بهایی >
۳ نظر ۲۷ دی ۹۳ ، ۱۸:۲۳
مدیریت سایت