نامبر وان - مجله اینترنتی سرگرمی

نامبر وان مجله سرگرمی ، تفریحی،علمی،و...

نامبر وان - مجله اینترنتی سرگرمی

نامبر وان مجله سرگرمی ، تفریحی،علمی،و...

نامبر وان - مجله اینترنتی سرگرمی
با سلام
به وبلاگ من خوش اومدین !

دوستان هر چقدر خواستید میتونید از مطالب کپی کنید ،فقط اینکه اگر لینک ما رو بزارید مشکلی پیش نمیاد و هممون راضی میشیم !

باتشکر
پربیننده ترین مطالب
آخرین نظرات
© کپی برداری از تمامی مطالب سایت آزاد میباشد فقط آدرس وبلاگ را حتما بیان کنید.

۱۵ مطلب در تیر ۱۳۹۳ ثبت شده است

دوشنبه, ۱۶ تیر ۱۳۹۳، ۰۴:۰۹ ب.ظ

جوک جدید 8

مورد داشتیم دختره تو ماه رمضون اسید پاشیده تو صورتش تا سال دیگه بره برنامه ماه عسل و احسان علیخانی رو از نزدیک بببینه.



توصیـــه ایمنی:
هیچوقت گودی قاشق رو زیر شیر آب نگیرین...
چیه میخندی؟
اصن برو امتحان کن ببین چی میشه!



پسر داییم مو کاشته بینیشو عمل کرده بوتاکسم کرده ابرو هاشم که از ابرو زنا نازکتره.فک کنم امروز فردا پروتز هم بکنه.فقط هر کاریش میکنیم سیبیلاشو نمیزنه.میگه مرد باید سیبیل داشته باشه.



واسه یکی از دخترا فامیلمون قرار عصر خواستگار بیاد !
از بس ذوق کردو اســــترس داشت بردنش دکتر بهش سرم زدن :))



ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﯾﮑﯽ ﻣﺮﻏﺪﺍﺭﯼ میزنه، ﺭﻭﺯ ﺍﻭﻝ ﺳﺮ ﯾﻪ ﻣﺮﻍ ﺭﻭ میکَنه و ﺑﻪ ﺑﻘﯿﻪ ﻣﺮﻏﺎ ﻣﯿﮕﻪ ﻓﺮﺩﺍ ﺳﻪ ﺗﺎ ﺗﺨﻢ ﻧﺬﺍﺭﻩ ﺍﯾﻦ ﺑﻼ ﺳﺮﺵ ﻣﯿﺎﺩ...
ﻓﺮﺩﺍ ﻣﯿﺎﺩ ﻣﯿﺒﯿﻨﻪ ﻫﻤﻪ ﺳﻪ ﺗﺎ ﺗﺨﻢ ﮔﺬﺍﺷﺘﻦ ﺍﻣﺎ ﯾﮑیشون ﺩﻭﺗﺎ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ....
.
.
.
.
.
.
.
ﻣﯿﮕﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﯼ ﺳﺮﺗﻮ ﺑﺒﺮﻡ؟
ﻣﯿﮕﻪ ﺁﻗﺎ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﻣﻦ ﺧﺮﻭﺳﻢ ﻣﯿﻔﻬﻤﯽ؟؟؟ ﺧﺮﻭﺱ...



از جلوی نقش جهان رد میشدم دیدم یه دختر خارجی دپرس داره عکس میگیرهرفتم جلو بهش گفتم:?can you speak English انگار دنیا رو بـــهش داده بودند باکلی شوق و ذوق گفت:Yes,I can زدم روشونش گفتم:Sorry ,I can't



طرف سحری میخوره میگیره میخوابه تا 6 غروب
اون 2-3 ساعت تا افطارم دراز کشیده چرت میزنه !
بعد اومده استاتوس گذاشته :
احساس نزدیکی به خدا می کنم وقتی روزه دار هستم!!
خو لامصب تو میری تو کما بس که میخوابی
معلومه که روحت اینقدر تو کائنات ول میچرخه
خدا خودش دست به کار میشه....



اگر تو ایران فیلمی ساخته شد که لیوان شکست و طرف موقع جمع کردنش دستش رو نبرید....
من بهش اسکار میدم!



طرح جدید ایرانسل برای ماه رمضان:
با ارساال کلمه moft به 8080 هر روز از نذری ها و شام های کلیه مساجد با خبر شوید!.



شما برو در هرخونه ای که میخوای بزن ، پرسیدن کیه؟ بگو منم،
اگه دوباره پرسیدن ، بگو منم بابا منم. حتماً باز میکنن :|






۰ نظر ۱۶ تیر ۹۳ ، ۱۶:۰۹
مدیریت سایت
شنبه, ۱۴ تیر ۱۳۹۳، ۰۱:۰۱ ب.ظ

جوک جدید 7

روبهی به زاغی گفت به به!چ سری چ دمی،عجب پایی!زاغ گفت بی تربیت خجالت بکش! اون موقع کلاس اول بودم.الان شوهر دارم واسه خودم


 ------------------------------------------------------------


 
تا حالا دقت کردی وقتی تو ارایشگاه پیشبند میبندی تازه دماغت میخاره ؟
 
------------------------------------------------------------
 
اﻣﺮﻭﺯ ﺗﻮ ﺛﺒﺖ ﺍﺣﻮﺍﻝ ﺑﻮﺩﻡ ﯾﮑﯽ ﺍﻭﻣﺪﻩ ﺑﻮﺩ
ﻭﺍﺳﻪ ﺗﻌﻮﯾض ﺍﺳﻢ، ﺍﺯﺵ ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ : ﻣﮕﻪ ﺍﺳﻤﺖ
ﭼﻪ ﻣﻮﺭﺩﯼ ﺩﺍﺭﻩ ؟
ﮔﻔﺖ : ﻓﺎﻣﯿﻞ ﻣﺎ "ﺁﺏ ﺩﺭﻩ ﺍﯼِ " ﺑﺎﺑﺎﻡ ﺍﺳﻢ ﻣﻨﻮ
ﮔﺬﺍﺷﺖ " ﻓﺎﺿﻞ"، ﺍﻭﻧﻮَﺥ ﺩﻭﺳﺘﺎﯼ ﮐﺼﺎﻓﻄﻢ
ﻓﺎﺿﻼﺏ ﺻﺪﺍﻡ ﻣﯿﮑُﻨﻦ !!
ﯾﻨﯽ ﺑﺎ ﻣﺄﻣﻮﺭ ﺍﺩﺍﺭﻩ ﺛﺒﺖ ﺩﻭ ﺳﺎﻋﺖ ﻓﻘﻂ ﺯﻭﻧﮑَﻦ
ﮔﺎﺯ ﻣﯿﺰﺩﯾﻢ!

------------------------------------------------------------
 
ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺩﻭﺳتم ﻭ ﺩﯾﺪﻡ ﺑﯿﺮﻭﻥ،
ﭘﺸﺖ ﺳﺮﺵ ﺑﻮﺩﻡ
ﺯﻧﮓ ﺯﺩﻡ ﺑﻬﺶ ﮐﺠﺎﯾﯽ؟ ﮔﻔﺖ ﻋﺰﯾﺰﻡ ﺧﻮﻧﻪ ﺍﻡ
ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ﺑﺨﻮﺍﺑﻢ، ﺑﯿﺪﺍﺭ ﺷﺪﻡ ﺯﻧﮓ ﻣﯿﺰﻧﻢ ﺑﻬﺖ
ﻣﻨﻢ ﺭﻓﺘﻢ ﺟﻠﻮ ﺯﺩﻡ ﺭﻭ ﺷﻮﻧﺶ ﮔﻔﺘﻢ ﺧﻮﺏ
ﺑﺨﻮﺍﺑﯽ،
ﯾﻬﻮ ﺟﺎ ﺧﻮﺭﺩ
ﻻﻣﺼﺐ ﺯﯾﺮ ﺑﺎﺭ ﻧﻤﯿﺮﻓﺖ ﻣﯿﮕﻔﺖ ﻋﺎﺩﺕ ﺩﺍﺭﻡ ﺗﻮ
ﺧﻮﺍﺏ ﺭﺍﻩ ﻣﯿﺮﻡ
ﺍﯾﻨﺎ ﻫﻤﻪ ﺑﻪ ﮐﻨﺎﺭ ﺑﺪﺑﺨﺖ ﺣﻮﻝ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ
ﺧﻮﺭﻭﭘﻮﻑ ﻣﯿﮑﺮﺩ
ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﺴﺘﻢ ﺑﺨﻨﺪﻡ ﺑﻬﺶ ﯾﺎ ﺑﺰﻧﻢ ﻟﻬﺶ ﮐﻨﻢ .!!
 
------------------------------------------------------------
 
ﻋﺮﺽ ﮐﻨﻢ ﮐﻪ
ﺁﺩﻣﯽ ﮐﻪ ﻫﻤﺶ ﭘﺎﯼ ﺍﯾﻨﺘﺮﻧﺘﻮ ،ﻭﺍﺗﺲ
ﺁﭘﻮ، ﺗﻮﯾﯿﺘﺮ ﻭ ﺍﯾﻨﺴﺘﺎﮔﺮﺍﻣﻪ ، ﻣﺮﯾﻀﻪ!
ﻣﺮﯾﯾﯿﯿﺾِ ﻣﺮﯾﺾ!
..
.
ﻭ ﻫﻤﻮﻧﻄﻮﺭ ﮐﻪ ﻣﯿﺪﻭﻧﯿﺪ ﺭﻭﺯﻩ ﺑﺮ ﺁﺩﻡ
ﻣﺮﯾﺾ ﻭﺍﺟـب
 ﻧﯿﺴﺖ!ﻭﺍﻟﺴﻼﻡ!
ﺍﻳﻨﻮ ﮔﻔﺘﻢ ﻛﻪ ﺗﻜﻠﻴﻒ ﻣﻦ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﻻﻥ
ﺭﻭﺷﻦ ﺑﺎﺷﻪ!
ﻃﺎﻋﺎﺕ ﻭ ﻋﺒﺎﺩﺍﺕ ﻫﻤﮕﯿﺘﻮﻥ ﻗﺒﻮﻝ
ﺩﺭﮔﺎﻩ ﺣﻖ! ﻣﻦ ﺭﻭ ﻫﻢ ﺩﻋﺎ ﮐﻨﯿﺪ
 
------------------------------------------------------------
 
ریا نباشه
.
.
.
.
تا پنج سالگی فک میکردم اسمم "ماشـــالا "س
 
------------------------------------------------------------
 
طرف از پشت شیشه کبابی کباب خوردن یکی دیگه رو نگاه میکرد
یه هو میزنه به شیشه
طرف میگه چیه؟
میگه: پیازم بخور
 
------------------------------------------------------------
 
یادش بخیر یه زمانی رفقا از پشت خنجر میزدن در میرفتن
.
.
.
الان از روبرو فرو میکنن تو تن ات بعدم صاف صاف تو چشات نگاه میکنن !
 
------------------------------------------------------------
 
از درخت آموختم که . . .
.
.
نه واقعا انتظار داری از یه درخت چیزی یا بگیرم؟!
من از استادم چیزی یاد نگرفتم اون وقت بیام از یه درخت چیز یاد بگیرم
 
------------------------------------------------------------
 
یارو میره تست بازیگری بده
کارگردان ازش میپرسه چیکار بلدی
میگه میتونم ادای کلاغ رو در بیارم
کارگردان میگه اوسکل این که کاری نداره بیا غار غار ...
یارو ناراحت میشه و پرواز میکنه میره
 
------------------------------------------------------------
 
از دو نفر تو زندگیم نمیگذرم:.
یکی اونی که گفت تا حالا قلیون نکشیدی؟
یکی هم اونی که گفت چرا فیسبوک نداری!
 
------------------------------------------------------------
 
دیدید مهمون برامون میاد ازش میپرسیم چایی میخوری یا نه میگه خیلی ممنون..
ما هنوز نفهمیدیم این خیلی ممنون یعنی چه ..یعنی میخوری یا نمیخوری...چرا یه کلمه اره یا نه نمیگه... واقعا که...این چه جوابیه اخه....اه اه
 
------------------------------------------------------------
 
هایپراستار 8و9تیر شربت سن ایچ 3ک25%تخفیف خرمای مضافتی بم600گ4290ت
.
.
جیه خب؟من موبایلم فقط همین اسارو داره همیشم باهاشون حال میکنم
خیلی ممنون!"
 
------------------------------------------------------------
 
ﺳﺎﻋﺖ ﺩﻭ ﻧﺼﻔﻪ ﺷﺐ ﯾﮑﯽ ﺍﻭﻝ ﺯﻧﮓ ﺯﺩ
ﺑﻌﺪ ﺍﺱ ﺍﻡ ﺍﺱ ﺩﺍﺩ ﮐﻪ ﻣﻦ ﯾﻪ ﭘﺴﺮ ۲۶
ﺳﺎﻟﻢ ﺍﺯ....
ﺑﻪ بخدا ﺷﻤﺎﺭﻩ ﺷﻤﺎ ﺭﻭ ﻫﻤﯿﻨﺠﻮﺭﯼ
ﮔﺮﻓﺘﻢ ﺍﮔﻪ ﺩﺧﺘﺮﯼ ﺗﻮ ﺭﻭ ﻗﺮﺁﻥ ﺟﻮﺍﺑﻤﻮ
ﺑﺪﻩ ﺧﯿﻠﯽ ﺧﯿﻠﯽ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ!!!
ﻣﻠﺖ ﺗﺤﺖ ﻓﺸﺎﺭﻥ ﺑﺨﺪﺍ
 
------------------------------------------------------------
 
با بابام رفتیم بنگاه میگم آقا مزرعه دارین؟ میگه میخواین بخرین؟
پـَـ نــه پـَـَـ ما مترسکیم اومدیم دنبال کار،گفتیم مارو تو یه مزر عه ای چیزی نصب کنید..!

۲ نظر ۱۴ تیر ۹۳ ، ۱۳:۰۱
مدیریت سایت
پنجشنبه, ۱۲ تیر ۱۳۹۳، ۰۸:۱۶ ب.ظ

لطیفه های کودکانه

شمارش
دیوانه ای لب چاه نشسته بود و می گفت: هفت هفت هفت… شخصی به او رسید و گفت: برای چه هفت هفت می گویی؟ دیوانه مرد را به چاه انداخت و گفت: هشت هشت هشت…!



سهم بیشتر
دو نفر با هم شریکی شتری خریدند. دو سومش را یکی داد و یک سومش را دیگری. اتفاقاً سیل آمد و شتر را با بارش برد و اختلاف پیدا شد و پیش حاکم رفتند.
حاکم به آن ها گفت: کدامیک سهم بیشتری دارید؟ مرد اول گفت: من. حاکم گفت: چون تو سهم بیشتری داری سهم تو بر شتر سنگینی کرده و شتر را غرق کرده پس باید سهم طرف دیگر را بدهی.



سوال نیمه شب
اولی: می شود یک سوال از شما بکنم؟
دومی: نه! آخر مرد حسابی ساعت سه نصفه شب هم وقت سوال پرسیدن است!؟
اولی: متشکرم. می خواستم بدانم ساعت چند است.



پیانو
پزشک: خوب من گچ دستت را باز می کنم تا دیگر ناراحتی نداشته باشی.
بیمار: متشکرم دکترجان. حالا می توانم پیانو بزنم؟
پزشک: بله جانم حتماً.
بیمار: آخ جون. چون من تا حالا، پیانو زدن بلد نبودم.



راه حل
اولی: اگر تلویزیون روشن نشد، چی کار کنم؟
دومی: هلش بده، بذار کانال دو!



تیراندازی
شخصی از تیراندازی پرسید: آقا! شما چکار می کنید که همیشه تیرتان به وسط دایره ی هدف می خورد؟ تیرانداز گفت: این که کاری ندارد، من اول تیر را می اندازم، بعد می روم دور آن یک دایره می کشم!



آژانس!
گدایی به مرد پولداری رسید و گفت: آقا لطفاً 200 تومان به من بدهید تا با اتوبوس به منزل بروم.
پولدار گفت: می بخشید، من فقط 10000 تومانی دارم.
گدا گفت: اشکالی ندارد، مجبورم با آژانس بروم!

۰ نظر ۱۲ تیر ۹۳ ، ۲۰:۱۶
مدیریت سایت
پنجشنبه, ۱۲ تیر ۱۳۹۳، ۰۶:۱۵ ب.ظ

شیوره های مخ زنی در کشور های مختلف جهان

فرانسه :
پسر: بن ژور مادام! حقیقتش رو بخواید من از شما خوشم آمده و میخواهم اگر افتخار بدید با هم آشنا شیم!
دختر: با کمال میل موسیو!
ایتالیا :
پسر: خانوم من واقعا شمارو از صمیم قلب دوست دارم و بسیار مایلم که بیشتر با شما آشنا شم!
دختر: من هم از شما خوشم اومده و پیشنهاد شمارو با
کمال میل می پذیرم!
انگلیس :
پسر: با عرض سلام خدمت شما خانوم محترم!
خانوم من چند وقت هست که از شما خوشم اومده می میخوام اگه مایل باشید باهم باشیم!
دختر: چرا که نه؟ میتونیم در کنار هم باشیم!
و اما ایران :
پسر: پیــــــــــــــــــس … پیس پیس …
پـــــــــــــــــــــــی ــــــــــــــــس … پیییییییییییییس …
ســــــــوووووووو … ســــــــــوووو …
ســــــــــــس … ســــــــــــــــــــــــ ـــــــــــس …
پــــــــِـخخخخخخخخخ … چِــخـــــــــــــــه …
هووووووی با تواما! بیا شماره مو بگیر بزنگ!
دختر: خفه شو! کصافطِ عوضی! مگه خودت خوار و مادر نداری
راه افتادی دنبالِ ناموس مردم،بی ناموس!
شماره تو میگیرم فقط واسه اینکه شرتو زود کم کنی!
ساعت 10 زنگ میزنم

۰ نظر ۱۲ تیر ۹۳ ، ۱۸:۱۵
مدیریت سایت
پنجشنبه, ۱۲ تیر ۱۳۹۳، ۰۶:۱۲ ب.ظ

گر شوهر یه خانمی برنامه نویس باشد ...

شوهر: سلام،من Log in کردم.
زن: لباسی رو که صبح بهت گفتم خریدی؟
شوهر: Bad command or File name.
زن: ولی من صبح بهت تاکید کرده بودم
شوهر: Syntax Error, Abort, Retry, Cancel.
زن: خوب حقوقتو چیکار کردی؟
شوهر: File in Use, Read only, Try after some Time.
زن: پس حداقل کارت عابر بانکتو بده به من.
شوهر: Sharing Violation, Access Denied.
زن: می دونی، ازدواج با تو واقعا یک تصمیم اشتباه بود.
 شوهر: Data Type Mismatch.
زن: تو یک موجود بدرد نخور هستی.
شوهر: By Default.
زن: پس حداقل بیا بریم بیرون یه چیزی بخوریم.
شوهر: Hard Disk Full.
زن: ببینم میتونی بگی نقش من تو زندگی تو چیه؟
 شوهر:Unknown Virus Detected.
زن: خب مادرم چی؟
شوهر: Unrecoverable Error.
زن: و رابطه تو با رئیست؟
شوهر: The only User with Write Permission.
زن: تو اصلا منو بیشتر دوست داری یا کامپیوترتو؟
شوهر: Too Many Parameters.
زن: خوب پس منم میرم خونه بابام.
شوهر: Program Performed Illegal Operation, It will be Closed.
زن: خوب گوشاتو بازکن، من دیگه بر نمیگردم!
شوهر: Close all Programs and Logout for another User.
زن: می دونی، صحبت کردن باتو فایده نداره، من رفتم.
شوهر: Its now Safe to Turn off your Computer

۰ نظر ۱۲ تیر ۹۳ ، ۱۸:۱۲
مدیریت سایت